جدول جو
جدول جو

معنی قره چال - جستجوی لغت در جدول جو

قره چال
(قَ رَ)
دهی از دهستان گاودولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 33 هزارگزی جنوب باختری مراغه و 2 هزارگزی باختر شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 848 تن. آب آن از رود خانه مردی و قنات و چاه و محصول آن غلات، چغندر، کشمش، بادام، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
قره چال
مرتعی واقع در منطقه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قره قاط
تصویر قره قاط
درختچه ای با برگ های نوک تیز و گل های سفید یا صورتی، میوه ای سرخ تیره، گوشت دار و ترش مزه که آن را می پزند و می خورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قره غاج
تصویر قره غاج
اوجا، درختی جنگلی از نوع نارون با پوست سخت و شکاف دار و برگ های بیضوی نوک تیز، اوجه، قره آغاج، لو، لی، گل پردار، ملج
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ زَ)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 26 هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ و15 هزارگزی شمال راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب. موقعجغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 196 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
میوۀ گرد ذغال اخته است. ذغال اخته گیاهی است که اقسام متعدد دارد، بعضی از میوه های آن کروی و بعضی دراز است. گرد آن را قره قاط نامند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 252)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ سِ)
دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 6000 گزی شمال رامیان و کنار شوسۀ گرگان به گنبدقابوس. موقعجغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریایی است. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن برنج، غلات، توتون، سیگار، کنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه ابریشمی، شال و کرباس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان واقع در 37 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختر شوسۀ کرمانشاه به سنقر. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از رود خانه شاهپورآباد. محصول آن غلات، حبوبات، چغندرقند. شغل اهالی زراعت است. اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ شاهْ وِ)
دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، که در 3 هزارگزی جنوب خاوری چکنۀ بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 117 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ سَقْ قا)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 52 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 8500گزی شمال خاوری راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن دره و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 319 تن. آب آن از رود خانه قوریچای و محصول آن غلات، چغندر، کشمش، بادام، نخود. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ دَ رَ)
ده کوچکی است از بخش مراوه تپۀ شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی باختر مراوه تپه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 14500 گزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از رودخانه ؤ مردی و محصول آن غلات، کشمش، بادام، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. دو محل به فاصله 1500 گزبه نام قره ناز بالا و پائین مشهور است. سکنه قره ناز بالا 216 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 10 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 520 تن. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام سلسله جبالی است در آذربایجان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 151، 164)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 30 هزارگزی شمال ضیأآباد و 12 هزارگزی راه شوسه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 235 تن. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، دیمی و مختصر انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ چگینی هستند و تغییر مکان نمیکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَرَ بَ)
دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 50 هزارگزی خاوری الیگودرز و کنار راه مالرو فرسش به فهره است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، لبنیات، تریاک، چغندرقند، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان قلعه دره سی بخش حومه شهرستان ماکو در 7 هزارگزی جنوب باختری ماکو و 3 هزارگزی جنوب شوسۀ قلعه جوق به ماکو. موقع جغرافیایی آن دره، کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 390 تن. آب آن از رود خانه زنگمار و محصول آن غلات، حبوبات، زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چِ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 28 هزارگزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی. سکنۀ آن 158 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چَ)
دهی از دهستان اوغاز بخش باجگیران و سر راه مالرو عمومی میلانلو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 203 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و هیزم کنی و مالداری و قالیچه و گلیم و جوراب بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُلْ)
دهی از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 35 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 7500 گزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 254 تن. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات، توتون، حبوبات، چغندر. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ یِ)
دهی از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکوواقع در 22500 گزی جنوب باختری پلدشت و در مسیر جنوبی شوسۀ پلدشت به ماکو. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 298 تن. آب آن از رود خانه زنگمار و محصول آن غلات، پنبه، برنج، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ نِ)
دهی از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 5 هزارگزی خاور سقز و 5 هزارگزی خاور قطان جق. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، توتون، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. نام جدید آن سیاه ناو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو واقع در 45000 گزی شمال خاوری سیه چشمه و3 هزارگزی خاور شوسۀ سیه چشمه به زیوه پائین. موقع آن کوهستانی و هوای آن معتدل سالم است. سکنۀ آن 113تن. آب آن از چشمه و چاه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شیراز است. حدود و مشخصات آن به قرار زیر میباشد: از شمال تپه های سلطان آباد و دهستان حومه شیراز، از جنوب دهستان کوار، از خاور ارتفاعات بیدزرد و گردنۀ باباحاجی، از باختر دهستان سیاخ. این دهستان تقریباً در جنوب خاوری بخش واقع گردیده، هوای آن معتدل مالاریایی است. آب مشروب و زراعتی از چشمه و قنات و چاه تأمین میگردد. محصولات آن غلات، برنج، چغندرقند، حبوبات، و جزئی انگور. شغل اهالی زراعت. از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و مرکز آن قریۀ طغرآباد میباشد. نفوس دهستان بالغ بر 7200 تن است. قراء مهم آن عبارتند از:سلطان آباد، کوشک بیدک، کچی، محمودآباد، شاپورجان، دولت آباد، ده نو. راه ارتباطی دهستان با شیراز اتومبیل رو است. بیشه یا نی زار قره باغ در وسط دهستان قرار داشته و باطلاقی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
آهنگی است در موسیقی. رجوع به آهنگ شود
لغت نامه دهخدا
(یَهْ)
گودالی تاریک که گناهکاران را در آن نگاهدارند. مؤلف غیاث اللغات نویسد: لفظ چال در اصل چاه بود، ها را به لام بدل کرده اند، چنانکه در جواهرالحروف. (غیاث) (از آنندراج) :
سیه چال و مرد اندر او بسته پای
به از فتنه از جای بردن بجای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان میلانلو از بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در 39 هزارگزی جنوب باختری شیروان و 3 هزارگزی باختر مالرو عمومی امیران به برتان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه 82 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ یِ حا عَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری مانه و 4 هزارگزی خاور مالرو عمومی بجنورد به محمدآباد. موقع جغرافیایی آن دامنه و گرمسیر است. سکنه 229 تن. آب آن از رودخانه و چشمه ومحصول آن غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چَ)
دهی از دهستان بناجو از بخش بناب شهرستان مراغه واقع در 5 هزارگزی جنوب باختری بناب و 3500گزی باختر راه ارابه رو بناب به میاندوآب. جلگه و باتلاقی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 1978 تن. آب آن از رود خانه صوفی چای و محصول آن غلات، کشمش، بادام، کرچک. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قره چمن
تصویر قره چمن
سیاه چمن نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره داغ
تصویر قره داغ
ترکی سیاکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره غاج
تصویر قره غاج
قراآغاج بنگرید به قراآغاج قره آغاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره غان
تصویر قره غان
سیاه دشت نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی سیاه اخته از گیاهان، خسرودارو از گیاهان قراقاط بنگرید به قراقاط درختچه ایست از تیره زغال - اخته ها که دارای برگهای متناوب و نوک تیز و گلهای منفرد سفید رنگ یا صورتی است. میوه اش سته و گوشتی است و دارای مزه ترش و مطبوع وکروی شکل و قرمز تیره رنگ است. در حدود 40 گونه از این گیاه شناخته شده که همه در نیمکره شمالی زمین می رویند. از میوه این گیاه گونه ای شراب تهیه می کنند و نیز از آن الکل می گیرند. چون برگها و ریشه و جوانه های این گیاه مقادیر زیادی تانن در بر دارد از آنها جهت تهیه تانن استفاده می کنند و همچنین آنها در نقاشی و رنگرزی و دباغی بکار می روند قراقاط قراطاط قره طاط قرغات، خولنجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره ناو
تصویر قره ناو
سیاه ناو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه چال
تصویر سیه چال
گودالی که گناهکاران را در آن نگاه دارند
فرهنگ لغت هوشیار